دلم میخواست

دلم میخواست...

جا مانده ام از خویش اما رسیده در پایانی ناتمام نقطه ی پایان سطر چروکیده ی تقدیری که رقم خورده است در حبس در حبس آنچه که برایش جنگیده ام زندگی را رسیده ام اما رسیده به «دیگر چه فرقی می کند» رسیده ای که پای رفتنش...... در صبر تاول خورده است و..... نای دلم میخواست...ادامه مطلب

دلم میخواست کسی مرا "بلد" باشد بلد بودن ، مهم تر از عاشق بودن یا حتی دوست داشتن است کسی که تو را بلد باشد با تمام پستی بلندی هایت کنار می آید می داند دلم میخواست...ادامه مطلب